غمنومه‌ی فریدون

درباره‌ی پروژه

«غمنومه‌ی فریـدون» عنوان اثری شنیداری است که در تیرماه نود و شش توسط نشر تاروپود منتشر شد.

نشر تاروپود
1396

نامه‌ای نه از روی غم...

حسین علیزاده

چندى پيش نامه‌اى به دستم رسيد، از پيمان قديمى ... فكر كردم چه خوب، نامه‌اى هم از قدما دريافت كردم. شك كردم كه آيا، قديمى عنوان، صفت و يا نام شخص است … فرقى نمی‌کرد، شروع كردم به خواندن ... همينطور كه قصه مرا با خود مى‌برد، فراموش كردم پيمان، كه بود … پير بود يا جوان؟ اصلا وجودش واقعيت داشت؟ يقين پيدا كردم كه نه او واقعيت ندارد. اما نمى‌دانم چرا هرگاه پرسش يا پيشنهادى داشتم، او را مى‌خواندم. خوب! واقعا دسترسى به قدما مشكل بود، يا فراموش شده‌اند… يا در قيد حيات نيستند و يا خداى ناكرده واقعيت‌ها را بيان نمى‌كنند. به همين دليل تصميم گرفتم با همين جوان در تماس باشم. هر بار كه دستش را مى‌فشردم، دقت مى‌كردم ببينم كه شايد روح است، روح قدما… كم كم به يقين رسيدم اين پيمان قديمى همان روح قدماست كه كارش حمل تاريخ است… و چه امانت‌دار خوب و صادقى و چه كوله‌بار سنگينى كه وزن اين همه تاريخ را تحمل کرده‌است. كم كم به كوله احساس مالكيت پيدا كردم… مونسم شد… در خلوت بيشتر از آن لذت مى بردم.

وقتى در سكوت گوشم را نزديك مى‌بردم، صداى همهمه‌هاى آشنا مى‌شنيدم. چه صداهاى آهنگينِ محكم و مهربانى. در حالى كه بر سر هم فرياد مى‌كشيدند، مدت‌هاى طولانى هم، آرام و يك‌صدا مى‌شدند. بيشتر كنجكاو شدم...گوش تيز كردم... صداها را شناختم. چه موسيقى زيبايى از اين هم‌آوايى شنيده مى‌شد. من مى‌شنيدم؛ صداى... فردوسى، مولوى، سهروردى، حلاج، صادق هدایت، صمد بهرنگى، شاملـو، بيژن مفيد، بهرام بيضايى... راستش، هرگاه كوله‌ی قديمى به من سپرده مى‌شد، دوست داشتم با همه‌ی صداها، هم‌صدا شوم. و ... هم‌صدا شدم... هم‌نوا شدم... و با پيمان كه از قديم با كوله‌بار پر از تاريخش آمده بود هم داستان شدم. و ... حالا نه از غم، از دل. با مردمان عاشق، هم‌راز، هم‌راه و ... هم‌دل شديم.



| خرداد 1396 |

شش دانگ

پیمان قدیمی

نوشتـن «یادداشت» بـرای «غم‌نومـه‌ی فریدون» وقتی سخت‌تر می‌شـود كه می‌بینی نزدیک به ده سال از روزهای شروع نوشتن تا این روزهای دم انتشارش می‌گذرد. کلمه‌ی یادداشت پیش از هرچیزی آدم را یاد فراموشی می‌اندازد. گاهی اوقات احساس می‌کنم فراموشی غریب‌ترین ساحت و لحظه‌ی آدمیزادی است، یک ساحت مُسری، کُشنده و در عین حال آرامبخش! تصور کنید تمام ساکنین یک جغرافیا، یک آبادی، فراموشی گرفته باشند. حجم زندگی در این مساحت را حساب کنید، کسی نام خودش را نداند، نام دیگری را نداند، نام شهر را نداند، زمان را نداند، زبان را نداند. چیزی شبیه زندگی در مِه! همه‌چیزی شبیه همه‌چیـز است و هیچ چیزی شبیـه خودش نیست، شهر و مردمـانِ بی‌تاریخ چنیننـد. منِ عاصی، منِ بی‌درخت، خیال می‌کردم فراموشی رضا کرم‌رضایی است و نعمت‌الله گرجی، ساعدی است و بهرنگی، نادری است و گُله، عابدزاده است و کِلِی، نیمای یوش است و فاطمیِ مصدق. این است و آن. اما نه، حالا شک ندارم فراموشی جایی در گذشته ندارد، فراموشی همیشه در آینده اتفاق می‌افتد. فراموشی امروز در فردا، به عبارتی همه‌ی ما هم مشغول فراموش کردنیم و هم در حال فراموش شدن. یاد بیدل می‌افتم که می‌نویسد: «آیینه هرچه دید فراموش می‌کند». توی آینه نگاه می‌کنم. نه! آینه نیستم من، دست می‌کشم. پوستم و استخوان. من هنوز حافظـه‌ام سر جـاش است، اما تهـران، این تهـران دارد حافظـه‌اش را از دسـت می‌دهد، این شهر، این جغرافیا، پاک فراموشی گرفته، یادش رفته همین خانه‌ی بغلی روزگاری تمام ترانه‌های کوچه را از بَر بود اما حالا گربه‌ها توش زاییده‌اند. هه! معلوم است که خانه‌ی متروک آلزامیر می‌گیرد. بالاخره یک روز تَرَك از پيشانى و پنجره‌اش شروع می‌شود. رادیو خاموش می‌شـود و عنکبوت و خاک به جان خاطراتش می‌افتند. خانه‌ی متروک آنقدر فراموشی می‌گیرد تا دست آخر یک روز او را با جرثقیل و كاميون به آسایشگاه‌های بیرون شهر ببرند و جاش یک شش واحـدی، ده واحـدی، هزار واحـدی علم کننـد مُفت چنگ بساز و بفـروش‌ها! بی روح، بی‌ترانه، یک شهر بی‌حافظه. نه! بحث بر سر نوستالژی باسمه‌ای این روزهامان نیست، که این روزها نوستالژی خود کیچ‌ترین جریان موجود است. بحث بر سر بلايى است كه بساز و بفروش‌هاى هنرى، بنگاه‌دارانِ فرهنگی اين روزها بر سر حافظه‌ى اين شهر آورده‌اند.

شهری ساخته‌اند همه‌اش بی‌پرنده، بی‌درخت، شهری کسالت‌بار که در آن هیچ چیز و هیچ‌کسی شناسنامه ندارد. براى من اين اثر؛ خود اگر بتوان پيشوند اثر را بر آن گذاشت؛ درست مثل یک بازگشـت بود به خانه‌ى پـدری ، نه برای اقامتـی همیشگی. یک جور بازگشت براى برداشتن شناسنامه. رفتم. سراغ شناسنامه‌ام توی انبار، صندوق اين خانه‌ى متروک را باز كردم. خاک آلبوم عکس‌ها را گرفتم و نگاه کردم، عکس همه‌ی کسانی را که در این خانه زندگی کرده‌ بودند. شاملو، بهرنگى، ساعدى، فروغ، مفید، حاتمی و... خانه‌اى آبا و اجدادی در خيابان قيام، انقلاب، ميدان ژالـه، سی‌تیـر، اَمیـرآباد... خانه‌ای که هنوز جای مشت‌های از خشمم روی دیوارهاش درد می‌کند. نه! شناسنامه‌ای در کار نبود، همه‌ی این خانه شناسنامه‌ام شد. می‌خواستم این قصه، این شناسنامه را ثبت کنم، اما نه توی ثبت احوال، نه توی دفترخانه‌های اسناد رسمی، باید مُهر كسانى پاى آن مى‌خـورد که به آن اعتبـار می‌دادند. کسانی که صفحه به صفحه‌ی این شناسنامه، آجر به آجر این خانه‌ی آبا و اجدادی را از بر باشند. یک جور استشهاد محلی. قصه را برداشتم و رفتم. سراغ کسی که فعل زیستنش را صرف ثبت احوال مردمان و جغرافیاش کرده، کسی که فراموشی ندارد. در زدم، حسین علیزاده، بی‌هیچ پیشوند و پسوندی در را باز کرد. نشست و شنفت و غم‌نومه‌ی فریدون، این بیم و امیدِ مردمانی شروع شد. بیرون که زدم هوا برف داشت. شروع شـد؛ نيما دهقانى، حبیب رضایی، صابر ابر، نورالدین حیـدری ماهر، سیامک صفری، زنده‌یاد مرتضا احمدی، بانو ژاله‌ علو، امیر جعفری، فرهاد اصلانی، آیدای شاملو، فاطمه‌ معتمدآریا، صبا علیزاده، همه‌ی رفقای حوزه‌ی موسیقی اثر، همخوانان، نوازندگان و خوانندگان، فرهاد فزونی، على بوستان، امیرحسین قدسی، بامداد افشـار، دانیـال جلالی، رفقای بازیـگر در نمایش فریدون، همه و همه آستین همت و رفاقت بالا زدند تا این خانه را نو نوار کنند. تا این خانه خاک فراموشی نگیرد. دم و دست همت و رفاقتشان گرم و خوش. حالا «غم‌نومه‌ی فریدون» این خانه‌‌ی آبا و اجدادی شش دانگ به نام شماست، کاشکی درخورتان باشد، درخور شمایی که هم جغرافیاییم و به قولی دست‌هامان با هم آشنایند. با چشـم‌های بسته بشنویدش، با هـم و کنـار هـم. نوشِ جـانِ سرمستى‌هاتـان.



| خرداد 1396 |

غمنومه‌ی فریدون

موسیقی: حسین علیزاده
نویسنده و کارگردان: پیمان قدیمی
تهیه کننده: پیمان قدیمی | تارو پود
مجری طرح: خانه‌ی خلاقیت هیچا

بازیگران

صابر ابـر، فرهاد اصلانی، امیر جعفری، حبیب رضایی، سیامک صفری، فاطمه معتمدآریا
با حضور ژاله علو، آیدا شاملو و زنده‌یاد مرتضی احمدی

مشاور هنری: حبیب رضایی
کارگردان نمایشی: نیما دهقانی

نوازندگان

رضا عسگرزاده: سازهای بادی و کوبه‌ای
سيامك جهانگيرى: نى
صبا عليزاده:كمانچه
رادمان توكلى: تار
مهرداد ناصحى: قيچک
سحر ابراهيم: قانون
على رحيمى: تنبک و دف
حسین علیزاده: تار، سه تار و شورانگیز
با همراهی ارکستر بادی و زهی
آواز: پوریا اخواص، داریوش کاظمی، علیرضا برنجیان
همخوانان: مهرداد ناصحى، شهرام ركوعى
راحله برزگری، سحر محمدی، آساره شکارچی
عامر شادمان، روشنك كى‌منش، سميرا محسنى
دستیار آهنگساز: صبا علیزاده
صدابردار موسیقی و مسترینگ: رضا عسگرزاده

طراحان

طراح صدا: بامداد افشار، صبا علیزاده
طراح گرافیک: فرهاد فزونی | استودیو تهران
تصویرگر: عظیم مرکباتچی

عکس: مانی لطفی‌زاده، نوید ملکی یگانه

تهیه و تولید

مجری طرح: خانه‌ی خلاقیت هیچا
مدیر تولید: نورالدین حیدری ماهر
مدیر اجرایی: علی بوستان
دستیار کارگردان و برنامه‌ریز: ماناهوشنگ نژاد، مروارید خردمند
صدابردار گفتارها: امید نیک‌بین، رضا عسگرزاده
تدوین گفتارها: دانیال جلالی
منشی صحنه: عاطفه جمالی
ترجمه انگلیسی: رامین صدیقی
روابط عمومی: نیوشا مزیدآبادی
تبلیغات مجازی: آریان امیرخانی (فیلم‌نیوز)، مرتضا کازرانی‌نژاد (تهران تئاتر)
همیاران تولید: محمد صفرپـور، نگـار ملکی یگانـه، دانیال امیری، مرتضا کازرانی‌نـژاد
همياران گفتـارها: ياسميـن ادبى، احسان بدخشان، مهتـاب پرنيـان، بهـرام تيـغ‌نـورد،
دیبا خاتـمی، محمدحسيـن سعيـد، مهـدى شاهدى، ايلنـاز شعبانى، محمد عطوفى،
پرستو قربانى، على مجاهد

ساخت فیلم مستند: علیرضا وحدی فیلمبرداران پشت صحنه: نوید ملکی یگانه، احسان بحری، هانیه یوسفیان، عماد رسولی، علیرضا وحدی

ناشر: موسسه فرهنگی و هنری تار و پود پخش: نشر و پخش موسیقی جوان (نیما جوان) فروش آنلاین نسخه محدود: موسسه فرهنگی و هنری ققنوس (محمدحسین توتونچیان)

با سپاس از مهر

رامین صدیقی، پانتـه‌آ پناهی‌ها، پوریا عالمی، لیان رضوی، گلـی امامـی، محمدحسین توتونچیان، امیر امیری، علی اکبر صفی‌پور، امیرحسین قدسی، ثمین مهاجـرانی، مهـرداد بهاالدینـی، فریـناز کهنمویی، کریستف رضاعـی، ایلیا شمس، حسین مقـدم، آناهیتـا تبریزی، بابـک چمن‌آرا، مهرداد متجلی، ندا نصر، سارا اسکندری، علی پناهی، محمد امیر یار احمدی، فرشاد سپاسی، علیرضا بـرزگر، مجید برزگر، آوا دهقانی، حسام‌الدیـن ذکاخسـروی، سیاوش میرزایی‌مهر، بهـرام جمالی، کافه تهرون، بنیاد فرهنگی هنری رودکی، دفتر موسیقی وزارت فرهنـگ و ارشـاد اسلامی، خانواده‌ی محتـرم ملکی‌یگانه و استاد عزت‌الله انتظامی

و با سپاس از بازیگرانی که در تولید نمایش فریدون با ما همراه بودند

پانته‌آ پناهی‌ها، سیامک صفری، یگانه محسنی‌پویا، نگار اسماعیلی، سینوره کفاش‌طلب، محمد خراسانی، بابک خارند، معصومه ایرانشاهی، مرتضی یوسفی، صدف افتخاری، یگانه رجبی، علی خسروجردی، پرستو رستمی، آیـدا رضایی، الهـه دهقانی، پونه بنی‌اسد، فائزه رخ‌فیروز، ندا خلیق نوش‌آبادی، پروین سلجوقی، آزاده بهمنش، مینا ملک‌محمدی، مریم طاهری، معصومه بیگی، مهدی مظاهری تهرانی، سعید مساحی، المیرا دهقانی، نسیم میرزاده، سارا محمدبیگی، مریم تقی‌زاده و ماهان هیربد.

+

با ما در تماس باشـید

+

با ما در تماس باشـید

همراه
تلگرام
واتس‌اپ
+989211884979
+

مغازه

به زودی در مغازه‌ی هیچا آثار و تولیدات تجسمی و دست‌ساز اعضای کارگاه کمدلباس عرضه می‌شود. چنانچه عضو دوره‌های پیشین کارگاه هستید و در صورت تمایل به ارائه‌ی آثار خود در این مغازه، برای تکمیل اطلاعات کاربری خود‌ به برگه‌ی ثبت نام مراجعه نمایید.

+

اتاق فکر

در صورت تمایل به حضور در اتاق فکر پروژه‌های هیچا، برای تکمیل اطلاعات کاربری خود‌ به برگه‌ی ثبت نام مراجعه نمایید.

+

به زودی....

+

سبد مطالعه

0
ردیفعنوانریختاروضعیت اعتبار

مقررات و ضوابط ثبت‌نام دوره‌ی کمدلباس:

  1. حضور هنرجویان پانزده دقیقه پیش از شروع کارگاه الزامی است.
  2. حضور همراه در کارگاه ممنوع است.
  3. کارگاه در قبال اموال همراه هنرجویان هیچ‌گونه مسئولیتی نخواهد داشت.
  4. هنرجو موظف به حضور مرتب در کارگاه طبق برنامه تعیین شده و انجام اتودهای جاری کارگاه خواهد بود.
  5. غیبت هنرجو موجب محروم شدن وی از آن جلسه خواهد شد. چنانچه هنرجو بیشتر از دو جلسه از دوره را غیبت نماید از ادامه‌ی شرکت در دوره محروم خواهد شد.
  6. پس از ثبت نام استرداد شهریه دریافت شده و همچنین انتقال به شخص دیگر به هیچ‌وجه میسر نخواهد بود.
  7. هنرجو می‌پذیرد ضبط و انتشار هرگونه صوت، عکس و ویدیو از محتوی کارگاه ممنوع است.
  8. هنرجو می‌پذیرد حقوق مادی و معنوی آثار تولید شده در کارگاه متعلق به خانه خلاقیت هیچا است و هرگونه نشر، چاپ یا اجرای آن منوط به اخذ مجوز از مدیریت مجموعه خواهد بود.

مقررات و ضوابط ثبت‌نام دوره‌ی کمدلباس:

  1. حضور هنرجویان پانزده دقیقه پیش از شروع کارگاه الزامی است.
  2. حضور همراه در کارگاه ممنوع است.
  3. کارگاه در قبال اموال همراه هنرجویان هیچ‌گونه مسئولیتی نخواهد داشت.
  4. هنرجو موظف به حضور مرتب در کارگاه طبق برنامه تعیین شده و انجام اتودهای جاری کارگاه خواهد بود.
  5. غیبت هنرجو موجب محروم شدن وی از آن جلسه خواهد شد. چنانچه هنرجو بیشتر از دو جلسه از دوره را غیبت نماید از ادامه‌ی شرکت در دوره محروم خواهد شد.
  6. پس از ثبت نام استرداد شهریه دریافت شده و همچنین انتقال به شخص دیگر به هیچ‌وجه میسر نخواهد بود.
  7. هنرجو می‌پذیرد ضبط و انتشار هرگونه صوت، عکس و ویدیو از محتوی کارگاه ممنوع است.
  8. هنرجو می‌پذیرد حقوق مادی و معنوی آثار تولید شده در کارگاه متعلق به خانه خلاقیت هیچا است و هرگونه نشر، چاپ یا اجرای آن منوط به اخذ مجوز از مدیریت مجموعه خواهد بود.